زنان قدرتمند چه می پوشند؟ در سکانسی از فیلم بانوی آهنین (۲۰۱۱)، مارگارت تاچر را که هنوز به مقام نخستوزیری و رهبری حزب نرسیده میبینیم که با مشاوران تبلیغاتی کمپینش «آیری نیو» و «گوردون ریس» نشسته است و فیلمی از مصاحبۀ خود با یک شبکۀ تلویزیونی را نگاه میکند.
مشاوران هنگام تماشای فیلم، با تحلیل نحوۀ سخن گفتن و ظاهر خانم تاچر در فیلم، به او توصیه میکنند که برای جلب آرا، باید تغییراتی در ظاهرش بدهد؛ از جمله اینکه کلاه و گوشوارههای مرواریدش را بردارد. زیرا در پوشش کنونی، بیشتر شبیه یک «زن محافظهکار» از طبقه ممتاز است و به این ترتیب رای او از پیش مشخص است و شکست میخورد. تغییرات درخواستی به این موارد ختم نشد و از او خواسته شد تا لحن صدا و نوع آرایش موهای خود را هم عوض کند تا بیشتر «مهم» به نظر بیاید و قدرت بیشتری از خود به نمایش بگذارد.
مارگارت تاچر در پاسخ میگوید که حاضر است ظاهر و صدایش را عوض کند اما با وجود تمام این تلاشها، همحزبیهایش هرگز حاضر نیستند به خاطر جنیستش از او تبعیت کنند.
مشاوران در جواب میگویند که این موضوع (جنسیت) دقیقا امتیاز شماست؛ درصورتیکه بتوانید تمامی شایستگیهایتان را به رخ بکشید و نشان دهید که «ظاهر» یک رهبر قدرتمند را دارید. در نهایت تاچر به این تغییرات تن داد و موفق هم شد.
تاچر؛ الگوی پوشش برای قدرت (Power dressing)
جین تاینان، استاد تاریخ مُد در کالج سنت مارتینز لندن در مصاحبه با روزنامه ایندپندنت دربارۀ پوشش زنان سیاستمدار و سبک خاص تاچر میگوید: «او از اهمیت تصویر خود آگاه بود و از لباس به عنوان ابزاری برای قدرت استفاده میکرد.» هرچند که این استاد مد اضافه میکند:«تاچر در این زمینه پایهگذار ترندی نبود بلکه بیشتر پیرو سبک Power Dressing [قدرت طراحی و انتخاب لباس] در دهۀ هشتاد بود.»
نحوۀ پوشش زنان سیاستمدارِ پیش از تاچر، مؤید همین موضوع است. به عنوان مثال یکاترینا فورتسوا از معدود زنانی که در اتحاد جماهیر شوروی سابق به پست مهم سیاسی (وزارت فرهنگ) دست پیدا کرد، سالها پیش از تاچر با همان با کت و دامن نیمه بلند، پیراهن پاپیوندار، کفش پاشنه بلند و آرایش کم در محافل مختلف ظاهر میشد.
خانم تاچر به عنوان یکی از قدرتمندترین زنان سیاستمداران قرن بیستم، همواره الگویی از «ظاهر و پوشش» برای نسل بعدی سیاستمداران بوده است. بگونهای که حتی چند سال پیش، موزۀ «ویکتوریا آلبرت» لندن نمایشگاهی از معروفترین و تاثیرگذارترین لباسهای او برگزار کرد.
نمونۀ این تاثیرگذاری را در پوشش هیلاری کلینتون هم میتوان دید، ظاهر او در مقام بانوی اول آمریکا در مقایسه با زمانیکه مقام مستقل سیاسی از همسرش یعنی سناتوری و وزارت خارجه را کسب کرد چرخش کاملا محسوسی داشت و از الگویی شبیه به پوشش مارگارت تاچر استفاده میکرد.
اهمیت تصویر چقدر است؟
در مقالهای با عنوان «(نا) بهنجاری مُد روز در سیاست: جنسیت، قدرت و معضل لباس» اوا فلیکر نویسنده و جامعه شناس اتریشی، با اشاره به نتایج یک تحقیق بیان میکند که از میان مخاطبان یک روزنامه، ۹۰ درصد مخاطبان تنها عکسها را میبینند،۴۰ تا ۷۰ درصد عناوین و سرتیترها را میخوانند و تنها نیمی از مخاطبان هستند که کل مقالات را تا انتها میخوانند.
او با این مقدمه به اهمیت ویژگیهای بصری در رسانهها میپردازد و اشاره میکند تا چه اندازه ظاهر یک سیاستمدار اولین و یکی از ماندگارترین تاثیرات را در ذهن مخاطب میگذارد و از مهمترین اقدامات یک سیاستمدار، ساختن ظاهر و تصویری مناسب با این هدف است که در کوتاهترین زمان تاثیر مهمی در ذهن مخاطب بگذارد.
اهمیت این ویژگیهای بصری در ماجرای مربوط به اسما اسد، بانوی اول سوریه بهتر مشخص میشود. سال ۲۰۱۰ میلادی جوآن جولیت باک، یکی از نویسندگان مجله وُگ در مقالهای با عنوان «رزی در صحرا» به توصیف شیوۀ زندگی و سبک پوشش اسما اسد میپردازد. زنی که به نوشتۀ نویسنده برخلاف سایر زنان خاورمیانه به پوششهای شلوغ و پرزرق و برق علاقهای ندارد بلکه ساده، شیک و مدرن است.
پس از شروع جنگهای داخلی سوریه، مجله با انتقادات شدیدی مواجه شد و بعد از مدتی مطلب از سایت وُگ حذف شد و اکنون نسخهای از آن مقاله موجود نیست. کمی بعد هم نویسنده از این مجله اخراج شد.
تلاش اسما برای ارائه تصویری زیبا و مد روز از خود و هم تلاش منتقدین برای حذف این تصویر، نشانهای از اهمیت تصویر است چرا که موضوع مقاله اصلا سیاسی نبود تنها ستایشی از پوشش و سبک زندگی همسر بشار اسد بود.
تاریخچه پوشش برای قدرت
جنبشهای زنان در دهه ۷۰ میلادی برای برابری حقوق زنان و مشارکت دادن بیشتر آنان در بازار کار و مشاغل سیاسی در اورپا (متاثر از جنبشهای مشابه زنان در آمریکای شمالی) باعث شد در این دوران زنان بیشتری و در ردههای مهمتری در عرصههای مختلف سیاسی- اقتصادی وارد صحنه شوند.
سال ۱۹۷۹ میلادی نویسندۀ مقالهای در نشریۀ نیویورکی «پست استاندارد» برای اولین بار اصطلاح Power dressing را برای توصیف لباسهایی که در هفتههای مُد آن سالها به نمایش درآمده بودند و مناسب زنان برای محل کار محسوب میشدند به کار برد. اگرچه که به نظر برخی، حتی قبل از مطرح شدن این اصطلاح، این ایده در کارهای کسانی مانند کوکو شنل وجود داشت، زیرا او با طراحی لباسهای راحت و ساده، زنان را برای ورود به قرن بیستم و دنیای حرفهای آماده کرد.
این اصطلاح بعدها بیشتر رایج شد و منظور از آن نوع پوششی بود که در آن زنان برای جذب بیشتر قدرت در محیطهای مردانه خصوصا محیطهای اقتصادی و سیاسی به آن روی میآوردند؛ لباسهایی مثل کت با اِپُلهای بزرگ و شانههای پهن، دامن نیمه بلند تا پایین زانو و کفشهای پاشنه بلند.
با این نوع لباس (کت و دامن) بدن زن به دو قسمت تقسیم میشد: بخش بالایی و سینه با کت پنهان میشد و اقتباسی از پوشش مردانه بود و بخش پایینی شامل دامن، پاها و کفشها بر ویژگیهای زنانه تاکید داشت.
اغلب این پوششها نیز با جواهرات و کیف از یکنواختی خارج میشد. مثلا کریستین لاگارد، رییس صندوق بینالمللی پول همیشه همراه کت و دامن یا کت و شلوار رسمی خود، از وسایلی همچون روسری و شال و غیره استفاده میکند که معمولا کار دست زنان در سراسر دنیاست و با این حرکت بر اهمیت کار و فعالیت زنان تاکید دارد.